
می پوشانم
دلتـنگی ام را
با بستری از کلمات!!!
اما باز کسی در دلم
" تــــــو "
را صــدا می زنـــد!!!!!


نگو بار گران بودیم و رفتیم
نگو نامهربان بودیم و رفتیم
آخه اینها دلیل محکمی نیست !
بگو با دیگران بودیم و رفتیم


تا حالا شده در اتاقتو ببندی
چراغا رو هم خاموش کنی
پتو رو بکشی رو سرت
چشاتو اون زیر باز کنی
صدای نفسهاتو بشنوی
تیک تیک ساعت پتک بشه تو مغزت
سیاهی ببینی،تنهایی ببینی،یاد گذشتت بیفتی
گریت بگیره
ضجه بزنی،هق هق هاتو قورت بدی تا کسی نشنوه صداشو
بعد بفهمی چقد تنهایی
بعد بفمی چقد بیکسی
بعد بفهمی هیچی نیستی...
نشده؟!
خدا کنه هیچوقت هم نشه برات...~


ازم پرسید: " هنوز تنهایی"
گفتم: " نه "
ساکت شد . . .
گفتم من هستم سیگار هست داریوش هست قرص خواب هست
نه دورم شلوغه
خندید, دوباره رفت . . .
نظرات شما عزیزان: